ایرانیادداشت

تفاوت قاسم و جواد

حاج‌قاسم آنقدر بزرگ بود که حتی بخشی از غرب‌گرایان هم علی‌رغم اختلافات ماهوی با او، نمی‌توانستند عظمتش را انکار کنند؛ لذا «امیرکبیر» خودشان را اگر قرار بود با کسی مقایسه کنند، با او مقایسه می‌کردند!
اما واقع امر آن است که این دو، اختلافات ماهوی با هم دارند؛ اختلافاتی که نشان می‌دهد آنها از دو دنیای متفاوت‌اند!

قبل از آنکه به اصلی‌ترین وجه اختلاف‌ «قاسم و جواد» بپردازم، باید به این سوال پاسخ بدهم که «چرا آقای ظریف علی‌رغم اینکه تلاش‌های محیرالعقولی برای رأی‌آوری دولت چهاردهم داشت، استعفا کرد؟!»
عوامل و احتمالاتی دست‌به‌دست هم دادند تا ایشان بعد از ماه‌ها حضور غیرقانونی در دولت، به درخواست رئیس قوه‌ی قضائیه کنار برود:

۱) او بعد از ماه‌ها تذکر دلسوزان انقلاب، بالاخره به جایگاه غیرقانونی خود واقف شد و پذیرفت که دیگر نباید ادامه دهد!
۲) اقتدار مجلس در استیضاحِ وزیر ناتوان اقتصاد، باعث انصراف او از دولت شد.
۳) مخالفان جدی ایشان در دولت نخواستند که هزینه‌های بیشتری توسط آقای ظریف بر دولت ضعیفِ آقای پزشکیان تحمیل شود.
۴) دفاع کوتاه و ضعیف آقای پزشکیان در مجلس از وزیر اقتصادی که کاملاً همسو با آقای ظریف بود، او را به این باور رساند که دیگر جایی در دولت ندارد.
۵) آقای ظریف با اینکه یکبار دیگر در دولت قبلیِ ترامپ، مستقیما از او جواب منفی برای مذاکره شنیده بود، اما ابایی نداشت که دوباره اعتبار خودش را بر سر درخواست مذاکره‌ی مجدد حراج کند؛ اما وقتی برخورد تفرعنی ترامپ را با زلنسکی که چند برابر از او «ظریف‌تر» است مشاهده کرد، متوجه شد که موانع مذاکره فقط داخلی نیست، بلکه مانع اصلی خود آمریکا است.

اما به نظر مهم‌ترین عامل می‌تواند مورد ششم باشد:
۶) آقای ظریف سال‌هاست که مهم‌ترین مأموریت مکتبی(مکتب غرب) خود را، مذاکره‌ی با آمریکا تعریف کرده است؛ مذاکره‌ای که غالباً عوایدش برای آمریکا بیشتر از ایران بوده است.
ماندن او تاکنون در دولت برای فراهم‌کردن همین امر بود. مهم‌ترین اقدامش در این چندماه، حضور در داووس و ابراز اشتیاق به مذاکره بود تا جایی که جو ویلسون، نماینده‌ی کنگره آمریکا درباره‌ی سخنان او نوشت: «ظریف به شکل تحقیرآمیز برای مذاکره به ترامپ التماس کرد؛ اکنون وقت تحریم بیشتر ایران است.»

آقای ظریف هدفش از ابراز مجدد مذاکره، آزمودن سه نفر بود:
ابتدا می‌خواست عکس‌العمل رهبر انقلاب را ببیند و سپس واکنش آقای پزشکیان و در نهایت فضای عمومی جامعه را!

بعد از اینکه «حضرت‌آقا» مذاکره با آمریکا را غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه خواندند، دولت و خصوصا وزارت خارجه هم از آن تبعیت کردند تا جایی‌که آقای پزشکیان در مجلسِ استیضاح به‌صورت شفاف به آن اعتراف کرد! از طرفی فضای عمومی کشور هم باتوجه به تجربه‌ی تلخ برجام همراهی لازم را با انتحار آقای ظریف نکرد!

حالا به مطلب اول برگردم؛ تفاوت اصلی شهید حاج‌قاسم و آقای ظریف در چیست؟
تفاوت، در آمدن‌ها و رفتن‌هاست؛ یکی آمدن و رفتنش باعث اتحاد و آرامش مردم و بغض بیشتر دشمن و از همه مهم‌تر «سبک‌‌ترشدن بار انقلاب» می‌شود و دیگری آمدن و رفتنش باعث اختلاف و اضطراب و امیدواری دشمن و از همه مهم‌تر «ایجاد هزینه برای انقلاب» می‌شود!

«وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا؛
و بگو: «پروردگارا! مرا(در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز و از سوى خود، حجتى یارى‌کننده برایم قرار ده»!

عباس بابایی

منبع
من‌انقلابی‌ام | عباس‌بابائی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا