
به گزارش شبکه عدالت «مرتضی فیروزآبادی» روز یکشنبه ۲۵ خرداد ماه در کانال «خودجوش» نوشت: پس از بیست سال و پنج سال تعامل و پس از اینکه:
مکرر نظارتهای آژانس را بیش از تعهدات قانونی پذیرفتیم. یک بار تاسیسات نطنز را دو و نیم سال کاملا پلمپ کردیم. تاسیسات اراک را با وعده کنسرسیوم مشترک با بتن پر کردیم. فردو را آزمایشگاهی کردیم. در برجام خودمان تحریم بخشی از ملت ایران را پذیرفتیم. علیرغم آنکه طرف غربی مکررا تعهداتش را نقش میکرد، نه تنها تعهداتمان را انجام دادیم بلکه به طور مستمر به مذاکره تن دادیم.
و به طور خاص در ایام اخیر در سایه تهدید به جنگ و با وجود تحریم های جدید از مذاکره استقبال کردیم: ما همینقدر نجیب و صادق و خوشبین بودیم. این کارها را کردیم تا اطمینان بدهیم که دنبال بمب نیستیم.
اما غربیها همه کار کردند تا غنی سازی در ایران نباشد: دانشمندان را ترور کردند. در تاسیسات هستهای کشور خرابکاری کردند. تحریمهای به اصطلاح فلج کننده را اجرا کردند. به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نبودند؛ نه تامین سوخت بیست درصد و نه برجام و نه به توافقات سال ۸۲. پلیس بد و خوب بازی کردند. سعی کردند دل ما را به جدایی اروپا از آمریکا و یا اسراییل از آمریکا خوش کنند. ما را از ترس جنگ به تداوم این تعامل منفعلانه وا داشتند.
حالا فهمیدند ملت ایران تسلیم نمی شود! حتی با سلاح قویای همچون تحریم! لیبی را مثال میزنند و میگویند یا خودتان تعطیلش کنید یا با جنگ تعطیلش می کنیم! بعد هم جنگ راه انداختند.
در این سالها رهبر عزیزمان واقعیت را برای نخبگان و مردم تبیین کردند:
غربیها میدانند ایران دنبال بمب هسته ای نیست. هستهای بهانه متوقف کردن پیشرفت ایران در یک فناوری حیاتی و ضروری است.
مذاکره با آمریکا بی فایده است. دست آمریکایی، دستی چدنی با روکش مخملی است. هدف آمریکا از مذاکره تحمیل خواستههایش است! اگر تعهدی هم بدهد به آن پایبند نخواهد بود. آمریکاییها قابل اعتماد نیستند.
ایشان هیچ گاه مسیر تعامل را نبستند! اما تاکید کردند بیفایده است؛ فرمودند، تجربهای برای ملت ایران خواهد شد.
جنگ امروز ما به چیدن میوه بیست و پنج سال تجربه نیاز دارد!
این جنگ فقط جنگ سختافزاری نیست، بلکه جنگ مهمتری به نام جنگ نرمافزاری هم وجود دارد؛ جنگی برای ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن(سخنان مقام معظم رهبری ۱۴۰۳.۱۱.۲۹)
لذا باید در جنگ نرمافزاری هم پیروز شد و این زمانی رخ میدهد که آحاد ملت باور داشته باشند، موضوع جنگ فقط صنعت هستهای نیست؛ «جنگی تمدنی» بر سر «استقلال» است.
برای باور به این گزاره حداقل بیست و پنج سال تجربه تعامل با غرب در موضوع هسته ای وجود دارد. و البته دهها سال تجربیات دیگری مثل ملی شدن صنعت نفت، نهضت مشروطه، شهادت امیرکبیر و…
از ساعتی پس از جنگ دوباره صداهای سازش و تردید و ترساندن ملت مقاوم و پیروز ایران شروع شده است!
از علاقه به تداوم مذاکرات حتی با وجود جنگ، تا اعلام آمادگی برای توقف جنگی که دیگری آن را شروع کرده است!انگار نه انگار طرف مقابل به مردم خودش میگوید، روزهای سختی خواهیم داشت!
وظیفه امروز فعالان فرهنگی و سیاسی ارائه رهنمودهای نظامی نیست! چه زمانی و در چه حجمی و چه مکانی را هدف قرار بدهیم! این بحث و بحث های مشابه اثری در جنگ ندارد.
جبهه اصلی امروز ما جنگ نرم افزاری است! تقویت پایداری ملت ایران در مقابل دشمن است! تقویت این باور است که جنگ بر سر استقلال ایران است! هیچ چیزی به اندازه انسجام ملی، دست نیروی نظامی را پر نخواهد کرد!
وظیفه امروز ما مقابله با هر تحلیلی است که دل ملت ایران را خالی کند! و او را نسبت به داشتهها و توانمندیها و موفقیت هایش دچار تردید کند.
برای این مهم باید صدها یادداشت و سخنرانی و مصاحبه و شعر و اثر تصویری و ویدئویی تولید شود! باید ساعتها چهره به چهره با مردم صحبت کنیم!
باید با مردم حرف بزنیم! آنها را شریک در جنگ(و نه تماشاچی) بدانیم و در سختی از آنها کمک بگیریم.
باید بگوییم که اگر همراهی مردم ادامه داشته باشد دستمان برای مقابله با دشمن پر است! هم در جبهه نظامی و هم در جبهه سیاسی و ژئوپلیتیک و هم در منطقه و…
و به طور خلاصه باید انسجام ملی برای دفاع از کیان استقلال کشور را افزایش بدهیم و نگذاریم جنگ و عوارض آن دوباره ما را به مسیر انفعال و انعطاف بکشاند! که آن مسیر دشمن را جریتر میکند و سازشی را رقم میزند که به فرموده رهبری عزیز، هزینهاش بیشتر از مقاومت است.
پایان/