
نخستین مواجهه ایران و غرب مدرن در زمان حکومت صفویه شکل گرفت؛ درست مقارن با آغاز دستاندازی استعماری اروپاییها بر جهان. حکومتی که در برابر اشغال استعمارگران ایستاد و پرتغالیها را از سواحل جنوبی اخراج کرد. اما رقابت منطقهای و منازعات با عثمانی، دو ابرقدرت مسلمان را تضعیف و بستر مناسبی برای دخالت و حمایت بیگانگان از طرفین فراهم کرده بود.
گرچه کشور ما از معدود سرزمینهایی است که تقریباً هیچ گاه تحت سلطه کامل استعمار کهن درنیامد، اما از گزند آن هم در امان نبوده است. بخشهای زیادی از ایران تاریخی جدا شدند تا مرزهای فعلی ترسیم شود.
ناتوانی استعمار در اشغال و انحلال ایران موجب نشد که از مواهب این سرزمین چشم بپوشد. راههای دیگری هم برای استعمار وجود داشت. میتوان گفت از نخستین کشورهایی هستیم که تحت سلطه «استعمار نو» قرار گرفتیم، خیلی زودتر از رواج آن در دوران پس از جنگ جهانی. کشورهایی که با وجود استقلال سیاسی ظاهری، منابع و منافع ملی را تحت فشارهای مختلف استعماری واگذار میکنند.
مراودات خارجی در دوره قاجار که قدرت و مقبولیت کمتری نسبت به دولتهای قبلی داشتند، به وضوح چهره استعماری خود را نشان میداد. قراردادهایی که با فشارهای دو ابرقدرت روس و انگلیس در شمال، جنوب و شرق کشور و با عقبنشینیهای پیایی به امضا میرسید.
شاهان قاجار برای جلب رضایت دول استعماری و تأمین هزینههای عیاشی، امتیازات گوناگونی از منابع ملی میبخشیدند. بدیهی بود اعطای هر امتیاز به یکی از قدرتها، توقع امتیاز مشابهی را برای قدرت دیگر ایجاد میکرد! حالا دیگر ایجاد موازنه میان قدرتهای استعماری به سیاست رژیم حاکم تبدیل شده بود.
این روشی شد برای حفظ و بقای شاهان در برابر زیادهخواهی استعمارگران. حل و فصل مسائل مدرن جامعه برای چرخیدن چرخهای استعمار هم توسط خود آنها انجام میشد؛ تا جایی که حتی برخی مناصب عالی وزارتی هم به کارگزاران خارجی سپرده شده بود.
حالا قدرتهای استعماری نقش تعیینکنندهای در دربار و کابینه داشتند و حجم امتیازات به قدری بود که برخی قراردادها از سوی انگلیسیها به «اعطای سند مالکیت ایران» تعبیر میشد.
امتیاز تأسیس چند بانک، خطوط تلگراف، کشتیرانی، تأسیس قزاقخانه، شیلات، دخانیات، ساخت راهآهن، خطوط تلگراف، بهرهبرداری از معادن و جنگلهای دولتی، زهکشی و آبیاری، بهرهبرداری یا انحصار مواد خام، جادهها، خیابانها، کارخانهها و… از جمله امتیازهایی بود که تا ۷۰سال اعطا شده بود.
عمده امتیازها به انگلیس و روسیه تزاری اعطا شد و بریتانیا را به بزرگترین طرف تجاری ایران تبدیل کرد که توانسته بود بیش از ۵۰درصد تجارت ایران را در دست بگیرد.
با قیامهای مردمی به رهبری علما و به بار نشستن نهضت تنباکو و مشروطه، استعمار وارد مرحله دیگری شد و در دوره پهلوی علاوه بر مبارزه با دیانت مردم، از نفوذ و کودتا برای تغییر نظام سیاسی و سیطره کامل فرهنگی و اقتصادی استفاده میکرد؛ همان زمان که سر برآوردن حکومتهای مستبد و دستنشانده را در اقصی نقاط جهان شاهد بودیم.
انقلاب اسلامی گرچه این روند را در ایران منقطع کرد، ولی پایان استعمار نبود؛ چون هنوز راههای جدیدتری برای استعمار وجود داشت. استعماری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، از علم و فرهنگ تا پول و تجارت و ارتباطات را به خدمت گرفته تا ملتها را در «دهلیز یک استعمار تعریف نشده» قرار دهد و با اغواگری و نفوذ، اذهان جامعه را تحت سلطه درآورد تا به میل خود به خدمت درآیند: «استعمار فرانو».
در سالگرد لغو امتیاز رژی و پیروزی نمادین نهضت تنباکو، بد نیست مروری بر تاریخ استعمار داشته باشیم و آینه تاریخ را هیچ گاه از پیش روی خود دور نکنیم. گرچه صورتهای کهنه استعمار تقریبا منسوخ شده، ولی استعمار هنوز زنده است.
محمد ولیانپور